بدترین... باورم نمیشه دارم یه اتاق رو با رئیسی که بیشتر از این ازش متنفرم، شریک میشم - یک کارمند زن که قرص های خواب اور می گیرد، فضول می شود، تهدید می شود و بدون هیچ راهی برای انجام این کار مورد تجاوز قرار می گیرد ● Miyu! من شما را ماهی مرکب انقدر که شما در مورد دوست پسر خود را فراموش کرده ام (می خندد). - در یک اتاق با تهویه مطبوع شکسته، پیستون شدید عرق پدر زشت تفاله است که تا صبح ادامه دارد! دو تا شلیک! سه تا شلیک! یک الت تناسلی بی نظیر که حتی اگر ان را خاموش کنید، کاهش نمی یابد! به نظر میرسه قراره سرزندگی کنه، مگه نه؟ نمیتونی تحملش کنی، میتونی؟ ببین، باحاله! -دارم میرم ! اوه خدای من!