یک پدر روانی که نقش یک پدر مهربان را در مقابل مادرش بازی می کند و هنگامی که با او تنها می شود، ناگهان تغییر می کند و با دخترش با محبت مغرضانه رفتار می کند و او را در موقعیتی قرار می دهد که نمی تواند مقاومت کند. من همچنین دخترم را ملاقات کردم که مجبور به اطاعت شد و تحت کنترل بود و موفق به گرفتن یک دوست پسر شد. این یک زمان شیرین با او بود که تنها کسی بود که از کنترل تاریک پدرش ازاد بود. یک روز، پدرم که شاهد دخترش بود که در اتاق به دوست پسرش داد، عصبانی شد و مسخره رفتار کرد. شش دختر زیبا و شفاف طعمه پدرشان می شوند!