میو، که تصمیم گرفت با خانه پدر و مادر نامزد مورد علاقه اش زندگی کند، متوجه می شود که مردی که مدت ها پیش به او تجاوز کرد، برادر نامزدش است. میو، که عمیقا اسیب دیده بود، برای فرار حرکت کرد، اما از ترس از تجدید دیدار غیر منتظره می لرزد. یه برادر شوهر اشغال که به همچین میو نزدیک میشه "من نمی توانم نعوظ زمانی که من فکر می کنم من می توانم شما را دوباره،" من داد تا در برابر تمایل دیوانه برادر در قانون من به زندگی تنها با ادامه به من، و من هر روز با سرقت چشم از خانواده ام مورد تجاوز قرار گرفت.