در شب تشییع جنازه شوهرم، بزرگترین برادر از سه برادر، پسر دومم از من پرسید که ایا دوست دارم با او زندگی کنم. با این حال، پس از اینکه او برای زایمان بیرون می رود، خواهر شوهرش به زور توسط پسر سومش مورد تجاوز قرار می گیرد. پسر دومی که برگشت ان را دید... شوهرش، که یک معدن را اداره می کند، در بازپرداخت خود به پول سیاه عقب مانده بود. علاوه بر این، این حادثه سقوط. من در دو روز گذشته نتوانستم با شوهرم که برای پول در اطراف می رود تماس برقرار کنم. درست در همان زمان، یک جمع کننده بدهی پول سیاه به دیدن من امد. شامل 2 قسمت است.