جولیا، یک زن خانه دار، یک زندگی صلح امیز با پدر زن ملایم خود زندگی می کرد، اما او با شوهرش بدون رابطه جنسی بود و بیش از حد بدن داشت. شوهر مشکل دار مخفیانه یک داروی مقوی غرایز جنسی را خریداری می کند، اما جولیا و پدرش به طور تصادفی چای مخلوط با داروی مقوی غرایز جنسی می نوشند. بدن شما گرم است، پوست شما عرق کرده است و رحم شما درد دارد. دو نفر شهوت انگیز توسط یک فضای ناخوشایند از بین می رود و مقاربت جنسی واژن است که به شدت خواسته های یکدیگر را از بین می برد. دولت نابرابر فروکش نمی کند و سکس مانند میمون یکدیگر را تسلی می دهد. بارها در غیاب شوهرش با بدنی که لذت داروی مقوی غرایز جنسی را اموخته بود.