ارشد تحسین من، اقای / خانم فوجیموری، و مدیر شیمیزو (دوست پسر) یکدیگر را برای مدت طولانی از زمانی که من یک دانش اموز بود شناخته شده است. من به رابطه ام با یک سالمند زیبا حسادت می کردم. یک روز، اقای / خانم فوجیموری، که در خلق و خوی بد است، زیرا دوست پسرش برای نوشیدن در خانه نمی اید، گل الود است. - هنگامی که من نمی توانم ظاهر خواب را با باسن من در معرض و لمس ان تحمل کنم، به نظر می رسد که پر نیست ... من رابطه جنسی تقلب داشتم. من رو لیس زدم که دوست پسرم با تمام وجودم بهش دست نزد یه ادم سال اخری که بدنش رو با مقعد تکون میده و جزر و مد و ولگردی میکنه - انال خسته و ناامید را لیس بزنید تا زمانی که سقوط کند.