تاداشی به عنوان رئیس انجمن محله انتخاب شد. در یک گردهمایی اجتماعی که یک افسر را به خانه اش دعوت می کند، تاداشی از او می خواهد که به او خوش امد بگوید و همسر منزوی او، ساکورا، گیج شده است. کسی که به کمک ساکورا امد معاون رئیس جمهور هیرونوما بود. هنگامی که محل ارام می شود و قلب ساکورا باز می شود،