زنانی که طعمه می شوند! - متعهد یک زن زیبا که برای اولین بار در یک اسانسور در طول قطع برق ملاقات می کند / یک زن اردوگاه یرو را در خارج از منزل متعهد کنید / یک زن را با بدن درهم و برهم متعهد کنید حتی اگر کار او نیمی از یک فرد باشد / یک زن مشتری با پرواز بالا که شکایت می کند / هنگامی که من یک فروشگاه ضربه را امتحان کردم، من ان را متعهد شدم زیرا طرف دیگر بسیار زیبا بود / من فکر می کنم که زن AD یک مرد است ● بنابراین من ان را بدون سوال انجام می دهم / زنی که کار دستی را انجام می دهد شایعه شده است که تنگی خوبی از ماکو دارد، بنابراین من ان را متعهد می کنم.