[هنگامی که ان را مزه می کنید، نمی توانید به عقب برگردید!] یکنواخت! من در مدرسه مورد ازار و اذیت قرار می بگیرم و جایی در خانه ندارم ... تنها کسی که چنین دختری می توانست به او اعتماد کند، معلم کلاس خانه اش، سوگیاما بود. "قربان... من می خواهم خیلی تکان دهم و لطفا از من محافظت کنید این تنها راهی است که می دانم چگونه یک مرد را در خلق و خوی خوب قرار دهم. سوگیاما گیج شده بود، اما او سلامت عقل خود را در ظاهر یک دختر زیبا مطیع که خود را خوشمزه مکیده و بلعیده بیش از 10 اسپرم از دست داده است. -یه روزی، دنبال یه حتی شدیدتر میگشتم.