رنتارو که مادرش را در کودکی از دست داد و پدرش برای کار به ژاپن نقل مکان کرد و از سنین جوانی توسط مادربزرگ اری بزرگ شد. من به دانشگاه توکیو رفتم، شروع به زندگی تنها کردم، و امروز برای اولین بار پس از مدت طولانی به خانه مادربزرگم برگشتم. اری که پس از مرگ پدربزرگش سه سال پیش تنها زندگی میکرد، بدون اینکه ارزش سنش را داشته باشد، ناامید شده بود. این دو برای اولین بار پس از مدتها از سر گرفته شدند. Eri ناامید با استفاده از بدن نوه اش Rentaro است ...