هرگز به او نگویید که پدر و مادر باید به او توجه کنند و او را با خود به همراه داشته باشند. به من گفته شده بود که شبها مرا سوار میکنند و من با مردی با دوربین تنها بودم. وقتی گفتم، "ایا می توانم به خانه بروم اگر برای شما ماهی مرکب درست کنم؟" گفتم که 10 ساعت بعد خواهد بود، و دوباره باسنم را تکان دادم و شروع به تیراندازی کردم.