الیس موراکامی، یک دانش اموز دختر، هر روز برای صلح با قبیله شیطان والتر مبارزه می کرد، در حالی که یک دختر زیبا ارورا را پوشانده بود. یک روز، یک مدیر اجرایی با قدرت قریب به اتفاق در مقابل ارورا ظاهر می شود. پس از اینکه در معرض درد فیزیکی در نبرد و غش کردن در سفیدی چشمانش قرار می گیرد، او در مخفیگاه دنیای شیطان دستگیر می شود و مجبور به وفاداری به قبیله شیطان می شود. ارورا، که در ابتدا مقاومت می کرد، همچنین با سرزنش جنسی مورد حمله قرار گرفت و بدن او با حساسیت 100 برابر بیشتر سرزنش شد و او بی اختیاری چشم سفید و غش را تکرار کرد. - مایع منی بر روی سفید صورت او اسپری شد، و در پایان او مصلوب شد و ظاهر او توسط شیاطین مسخره شد. [پایان بد]