برادرم و همسر و مادرش که به یک سفر چشمه اب گرم در حومه شهر امده بودند ... و به دلایلی، این کار را کردم. خواهر شوهرم، اقای/خانم، دو جفت بلیط اماده کرد، بنابراین مجبور شدم در مسابقه شماره شرکت کنم. مسافرخانه لوکس تر از ان چیزی بود که انتظار داشتم و مادر و برادرم که در حال اوج گرفتن بودند، به محض نوشیدن مست کردند. در حالی که خانواده ام خواب هستند، من با خواهر زن زیبا و مهربانم تنها هستم. پوست لختی که بعد از حمام قرمز می شود از یوکاتا بیرون می اید و من نمی توانم چشمانم را از ان بردارم. اقای / خانم نائو به نظر می رسید متوجه چنین نگاه خیره و نزدیک به من ...