خواهر بزرگتر هیماری، که قبلا در محله زندگی می کرد، یک دختر کوچک شد و برای اولین بار پس از مدت طولانی به حومه شهر بازگشت. - ظاهر او انقدر تغییر کرده است که در ابتدا گیج شده بود، اما بیشتر از ان، او هیجان زده بود که او تبدیل به یک زن بالغ زیبا شده بود. هنگامی که خواهر هیماری متوجه شد که من هنوز باکره هستم، او مانند گذشته مهربان بود و چیزهای مختلف شیطان را به من اموخت. این اولین تجربه ای بود که هرگز فراموش نخواهم کرد.