خشم از بازسازی از شرکت به همسر رئیس جمهور هدایت می شود ... به محض اینکه شوهرش بیرون می رود، یک زن بالغ که با مرد دیگری جمع می شود و بی اختیاری زیادی دارد. یک همسر شسته و رفته و تمیز که به طور ناگهانی توسط برادر شوهرش در ورودی مورد حمله قرار می گیرد. "بس کن، نگاه نکن، اوه من دارم دیوونه میشم!" پیرمردی که نقل مکان کرده بود ناگهان امد و گفت: چه کار میکنی، به من دست نزن!» - پس از مراسم تشییع جنازه پدرش، یک جمع اوری بدهی می اید و می رود مقعد در مقابل شوهرش. از کونم خوشم نمیاد!» خانه دار شوهرش را می بیند که فرزند خوانده همسر دومش را می مکد. "من فقط به تو نگاه کردم!" مادر زن که دیوانه می شود با داماد بزرگ خود را "من نمی توانم این کار را انجام دهد، اما بزرگ است ... خوبه!» همسر ناامید اقای / خانم اغوا مرد عامل املاک و مستغلات ... - یک معلم در دهه پنجاه خود را به معلم و همکلاسی های خود را در همان زمان قرار داده شد. - "من می روم به اوج در الاغ ~ ~!" خانه دار زیرچشمی نگاه کردن به رابطه جنسی با زیردستان شوهرش.