یوما از کودکی رویای تبدیل شدن به یک مهماندار کابین (مهماندار هواپیما) را داشته است و عاشق خلبان است و زندگی قایقرانی صاف دارد. برای اولین بار در مدت زمان طولانی، من در همان پرواز معشوق من بود، و من قول دادم که بال هایم را با هم در جایی که اقامت داشتم، گسترش دهم. با این حال، پرواز به دلیل مشکل به تاخیر افتاد. یکی از مسافران یک VIP است که به شدت در شرکت هواپیمایی سرمایه گذاری کرده است و او خشمگین است زیرا تاخیر معامله را خراب کرده است. به شرکتی که می خواهد خشم خود را به نحوی ارام کند، مرد می گوید که اگر او "سرگرمی" را ببخشد، یوما، که در هواپیما به او نگاه می کرد، می بخشد. یوما، که توسط مدیران شرکت و معشوق او خواسته شد و با اکراه ان را پذیرفت، همچنان به لذت بردن از تکنولوژی منحرف و چسبنده میانسال در تمام طول روز ادامه داد .......