هنگامی که پسرش ازدواج کرد، او یک پدر و مادر تنها با پدرش بود. پدر عروس، که به دلیل خویشاوندی برای رفتن به خانه همسرش به داخل و خارج می امد، ناگهان همسرش را در اغوش گرفت. "من می دانم که در جهان بی فایده است، اما من در حالی که در مورد همسرم فکر می کنم، خودارضایی کرده ام"، "لطفا ترک کنید، من یک شوهر دارم"، و زمانی که من منطقه ناحیه تناسلی همسرم را لیسیدم، که دوست ندارم، "اگر شما ان را انجام دهید، من ..." رازی که نباید به عنوان مردی که خویشاوند می شود انجام شود... - او همسری است که خدمات خانه داری را اغاز کرده است زیرا شوهرش که به دلیل انفارکتوس میوکارد غش کرده بود، نمی توانست درامد کسب کند، اما کارفرما مردی بود که قبلا از شوهرش کینه داشت و ... خانم، من پول دارم... لخت شوید و پیشبند بپوشید، من می توانم به شما ۲۰۰،۰۰۰ بدهم" "ایا واقعا این را می گویید!" همسر رئیس جمهور سابق توسط مردی که یک کارمند معمولی بود تحقیر شد، "من را بمکید و ان را احساس خوبی کنید" "وعده متفاوت است، اینطور نیست؟" یک خانه دار بی گناه طعمه یک پدر وابسته به عشق شهوانی می شود. دو قسمت ضبط شده است.