ساکی که در یک مجتمع اپارتمانی زندگی می کند، مهربان و زیبا است و من از کودکی او را تحسین کرده ام. وقتی به بلوغ رسیدم، توسط دوست دوران کودکی ام (یوزورو) دعوت شدم و نمی توانستم امتناع کنم و شروع به معاشرت با دوستان بدم کردم. یک شب، ساکی در حال دزدی از مغازه و سخنرانی دستگیر شد. "من یک حس عدالت دارم ... بیایید همه یکدیگر را "ساکی در یک حلقه اب زیر کاه در یکی از مجتمع های اپارتمانی به دام افتاده است. ایا برای شوهرم خوب است که بفهمد؟ این خطرناک است" تهدید با یک ویدیو تجاوز، روز به روز. دیگر نمیتوانستم ان روزها را تحمل کنم...