یکی از دوستانم از من دعوت کرد تا به یک کسب و کار شبکه ای بپیوندم. - او چاره ای جز شروع به درخواست اجباری نداشت، اما او سوداور و هیجان زده شد. و بعد تصمیم گرفتم با رهبر ملاقات کنم. رهبر یک مرد سیاه پوست، نجیب و نجیب بود. به زودی انها دوستانی شدند که در مورد مشکلاتشان مشورت می کردند و با شور و شوق متقاعد می شدند که با یک مرد و یک زن رابطه داشته باشند. پس از مدتی، رشد فروش کسب و کار متوقف شد. علاوه بر این، تقاضا برای سپرده وجود دارد و بدهی افزایش می یابد. او گفت که یک کار خوب برای یک فرد سیاه پوست برای مشورت با در مورد بدهی وجود دارد. اما این یک تله برای درگیر کردن یک زن بود ...