- در مسافرخانه ای که در ان من در یک سفر کاری بودم، همیشه خودم را احمق می کردم و یک اتاق را با یک کارمند زن جوان که از بالا به من نگاه می کرد، به اشتراک می دانستم! خیلی ناراحت کننده است که در یک اتاق با چنین مردی باشید! به همین دلیل است که من به تنهایی الکل می نوشیدم تا زمانی که گل الود شدم و به رختخواب رفتم. اما وقتی بیدار شدی... یک دختر جوان که به من نگاه می کند و در موقعیت گاوچران پیستون می کند! چه چیز? چرا این یارو؟ - نادیده گرفتن نگاه شگفت زده من، یک دختر جوان که نفس نفس می کند. - و دختر جوان که استرس روزانه خود را منفجر کرد برای جی پو من با یک وابسته به عشق شهوانی التماس کرد که او معمولا نشان نمی دهد ...!