اخیرا یک زوج به اپارتمانی که من در ان زندگی می کنم نقل مکان کردند. من شلخته بودم و طبق معمول زباله ها را در درب گذاشتم، اما همسرم، یو، به نظر می رسید قوی بود و با شکایت تند و تیز به من شکایت کرد. من در اخرین لحظه بودم و استرس روزانه من انباشته شده بود، بنابراین من در مورد پیدا کردن یک زن متاهل تند و زننده در برنامه و تخلیه فکر کردم. و روز شنبه، من با زنی به نام یوکو به محل ملاقات رفتم، اما همسر مغرور همسایه ام، یو، بود که مرا صدا زد.