انا، یک دانشجوی دختر کالج که به طور ناگهانی در راه خانه در اواخر شب ربوده شد. - او مجبور به نوشیدن یک داروی مقوی غرایز جنسی در اتاق نیزه مردان شد، و در حالی که اگاهی او مبهم شد، تنها حساسیت بدن او افزایش یافت، و او بارها و بارها در حالی که دمیدن جزر و مد در تحقیر. حتی اگر او گریه می کرد، هیچ برای کمک به او نمی امد، اما سه روز پس از حبس، انا موفق شد محدودیت های خود را ازاد کند و از اتاق فرار کند در حالی که مردان خواب بودند. و انا خیالش راحت شد که توسط ساکن همسایه که تازه به خانه بازگشته بود پنهان شده بود.