یک روز، ایچیکا، دختری که ناگهان بزرگ شد. علاوه بر این، انقدر حساس است که نمی توانم هر روز صبح بدون انزال به مدرسه بروم. با این حال، تنها در روزهایی که من بیش از حد خوابیدم و نمی توانستم خودارضایی کنم، در قطار با یک ● کثیف ملاقات کردم ... حتی در چنین زمانی، مقدار زیادی انزال در قطار توسط اقای اوجی با یک چوب گوشت که نعوظ سخت است انجام می شود. پس از ان، او را به توالت می برد و هر دو و مورد تجاوز قرار می گیرند. علاوه بر این، حتی اسوکا، یک دانش اموز سال سوم در مدرسه، گرفتار می شود و لزبین به جزر و مد مرد زن اسپری می شود ... لذت بردن از حمله غیر قابل مقاومت به دختر!