"رینا" با یونیفرم به خانه عمویش رفت. او یک دختر زیبا با پوست سفید شفاف و موهای سیاه و سفید است، و او علاقه مند به رابطه جنسی با وجود ظاهر شسته و رفته او است. من هر روز خودارضایی می کنم و نمی توانم روی مطالعه تمرکز کنم. "من پسر بدی هستم عمو، لطفا منو مجازات کن..." -عموم تنها کسیه که منو مجازات میکنه ... - پوست نرم او گره خورده است و دیک او را به تنگ پرتاب. درد و شرم به لذت تبدیل می شود و به تمایلات مازوخیستی بیدار می شود ...