زندگی با خواهرم (کوکورو) ناگهان در اپارتمان کوچک من به تنهایی در توکیو اغاز شد. کوکورو، که قبل از اینکه من ان را بدانم، به سرعت به سینه های بزرگ رشد کرده است، در خانه فوق العاده بی دفاع است و همیشه در حالت پوری است، بنابراین من با چشمانم مشکل دارم! من نمی توانستم ان را تحمل کنم و به زور به ان حمله کردم و شات واژن ... با این حال، ان شب، "من برای مدت طولانی بوده ام ..."، و این بار، من برای رابطه جنسی واژن از قلبم خواستم! ما یک رابطه مخفی داریم که هرگز نمی توانیم به والدینمان بگوییم.