مدیر به دیدن او امد زمانی که او به دلیل میگرن از کار غایب بود. مدیر فروشگاه متوجه شد که او در حال حرکت به ناگانو است، اما او در واقع یک مرد میانسال بود که زنان بالغ را دوست داشت. "همسر شما عطر می پوشد، اینطور نیست؟" "من بیمار هستم و سه روز است حمام نکرده ام ..." مدیر شهوت انگیز ناگهان او را از پشت در اغوش گرفت، گردن و سینه هایش را چرخاند و گفت: "اجازه دهید ان را در این رسیده بد بو قرار دهم" "مدیر، ان را در ان قرار ندهید!" - همسری که داشت جیغ میکشید وقتی یه چوب گوشت سخت به عقب پرتاب شد زن، که به فکر طلاق شوهرش بود، تصمیم گرفت با برادر شوهرش تماس بگیرد و با او مشورت کند، اما برادرش، که میل جنسی قوی داشت و قبلا طلاق گرفته بود، شنید که او بدون رابطه جنسی است. "خواهر، من با برادرم برای 17 سال بدون جنسیت بوده ام، ان را مانند من باکره نیست،" برادر کوچکتر شوهرش، که یک توده میل جنسی است، نمی تواند ان را تحمل کند و خواهرش را تحت فشار قرار داد. "چه کار می کنید، یک دقیقه صبر کنید، این دیوانگی است،" اما وقتی من راست را دیدم، نمی توانستم کمک کنم اما فکر کردم، "اوه خدای من! من میکنم. -همسر برادرم که بدنش رو به لرزه در می اورد و در حالی که شوبن نشت می کنه! دو قسمت ضبط شده است.