دوست دوران کودکی من، که تا مدرسه با من بود، گاهی اوقات به خانه من می اید تا از دوست پسرم شکایت کند و من او را ارام می کنم. من کسی هستم که فقط زمانی می اید که مهربانی می خواهم و فقط زمانی که مناسب باشد، دنبال می شود. من فقط ازش خوشم میاد حرکت الکل ان را پایین می اورد. من می خواهم او را با افکار پر از افکار پر کنم، اما می خواهم او را بارها و بارها سخت کنم، چندین بار در طول شب رابطه جنسی داشته باشم و دوست دوران کودکی ام را برای خودم بسازم! ولی... چیزی به نام دوستی بین یک مرد و یک زن وجود ندارد! چون دوست دوران کودکی من یک شیء جنسی برای من است!