چند سال بعد از ازدواج، عمهام که در زادگاهم زندگی میکند، ناگهان به خانه ما امد. با توجه به داستان، او توسط یک مدل لباس زیر دیده شد، با عمویش دعوا کرد و بیرون پرید. ما یک هفته در خانه او می مانیم تا او را ارام کنیم. و ان شب، در راه حمام، نور از اتاق عمه ام نشت می کرد ... وقتی با در باز به اتاق نگاه کردم، عمهام را دیدم که جلوی اینه لباس زیر زنانه پوشیده بود. من نمی توانم چشمانم را از حالت براق و بدن که هرگز نشان نداده ام بردارم ... * محتویات ضبط ممکن است بسته به روش توزیع متفاوت باشد.