در اواخر شب وقتی همه به رختخواب رفتند ... ظاهر یک داماد که مخفیانه به اتاق خواب مادرشوهرش که با او زندگی می کند، دزدکی حرکت می کند. -دستت رو بذار رو لباس خواب مادر زنت و اون "اوم کو" لخت رو بمک تعجب و سردرگمی مادر زن که چشمانش را به ناراحتی قسمت پایین بدن باز می کند ... اگرچه من فکر می کنم من کاملا باید رد کنم ... بدن زن داغ می شود و احساس می کند که به عقب خم شده است! - بعد از مدت ها، میل جنسی من تحریک شد ... -من به دامادم گند زدم !