یک روز، ایچیکا، صاحب رستورانی که از حسن نیت یک رستوران قدیمی محافظت می کند، شاهد یک وحشت <بایتی> در اشپزخانه است که در ان یک کارگر پاره وقت یک ویدیو بازیگوش می گیرد. - قصد بخشش با احتیاط شدید و حذف ویدئو ناخوشایند است، ایچیکا توسط کارگران جوان پاره وقت مورد تجاوز قرار می گیرد و با یک ویدیو جنسی تهدید می شود، و روز به روز، او توسط کارکنان تروریست بایت به یک خودارضایی گوشت تبدیل می شود و در نهایت او در مقابل شوهرش مورد تجاوز قرار می گیرد ... صاحب زیبای یک رستوران مانند یک گل شکوفا شده با وقار به تله مخرب یک جوان بی نظیر بزرگ معتاد شده است و کار و فعالیت جنسی او دیوانه می شود.