پدرم تبخیر شد و مادرم مرا به تنهایی بزرگ کرد. اقای Tabuchi، شریک ازدواج مجدد انتخاب شده توسط چنین مادری، مهربان و ثروتمند است ... هر بار که چهره شاد مادرم را میدیدم، خوشحال بودم. با این حال، اقای Tabuchi کسی است که بوی خطرناک است ... من در ان نگاه خوب نیستم که هر بار که به من خیره می شود لخت می شوم ... احساس عجیبی در سینه ام بود.