- در کلاس درس و کتابخانه، یک دختر کوچک شیطان که می گوید چیزی پوچ در اینجا، "خودارضایی در دامن من ...". - من نمی توانم رد کنم حتی اگر فکر می کنم خطرناک است، بنابراین من خودارضایی می کنم تا مردم اطراف من گرفتار نشوند! -علاوه بر این، من یه عالمه بوکاکی روی شلوار یه دختر کوچولوی شیطانی گذاشتم! سپس، دختری که از مقدار زیادی اسپرم که اخراج شده بود هیجان زده بود، تصمیم گرفت به او اجازه دهد کاری رادیکال تر از استمناء انجام دهد! - ماشه بازیگوش قوی ● استمناء بود، اما من قادر به وارد کردن نتیجه! خیلی خوب بود که مریض بودم.»