ایا می توانید فقط یک هفته بمانید؟" در ابتدا، انها در مورد یکدیگر مراقب بودند، اما پس از دو یا سه روز، انها تی شرت من را بدون اجازه قرض گرفتند و بدون سینه بند بسیار هیجان زده بودند! این یک روز سرگرم کننده مانند دو عاشق است و فاصله بین این دو به سرعت در حال نزدیک شدن است! درست در همان زمان، من یک تماس از یک دوست! - از او در مورد محل سکونتش پرسیده شد، و او نعوظ من جی پو را گرفت که سعی داشت صادقانه اعتراف کند و رها نکرد، و او با صدای کوچک گفت، "به من نگو" ...؟!