برادرزادهام که سال گذشته به دهقانان کمک میکرد، به خانه عمهام امد و به من گفت که از دهقان بودن دست بر می دارد. و چه اقدام غیر معمول او انجام داد؟ "چرا کمی بیشتر عقب نشینی نمی کنید و به دهقان بودن ادامه نمی دهید، می گویید 3 سال روی سنگ" "نه، من عاشق عمه ام شده ام ..." یک عمه بی گناه رانده می شود و تبدیل به یک زن بالغ می شود. یک فروشگاه لوازم الکترونیکی که برای تحویل یک یخچال جدید پس از اینکه شوهرش از او خواسته بود، امد. مهم نیست که چگونه به ان نگاه می کنید، این یک مورد دست دوم است و برقکار که حقیقت را به همسرش گفت که ناگهان دلیل ان را می پرسد ... مردی که به زور لباس هایش را در می اورد و به بدنش خیره می شود می گوید: "شوهر من با یک زن جوان زندگی می کند و با شما به عنوان دست دوم مانند این یخچال رفتار می شود." "این کار را نکنید، لطفا متوقف کنید!"، "ایا بوی عرق مقعد برای پوشیدن لباس های یقه بلند نیست؟"، "لطفا مرا ببخشید ..." لطفا، دیگر این کار را نکنید، اوه، من می خواهم بیرون بروم، من می خواهم بیرون بروم!" - همسری که در حالی که چندین بار فریاد می زند فریاد می زند. دو قسمت ضبط شده است.