وقتی با استخوان شکسته در بیمارستان بودم، یکی از اعضای جوان حلقه، سارینا، به دیدنم امد. انها سیب پوست کنده و مجلات خریدند که کمک بزرگی بود. - هنگامی که من به برامدگی قفسه سینه سارینا نگاه می کردم که لباس های شسته شده و ته نان پیتا را که بیرون رانده شده بود، واکنش نشان داد!! - من قادر به خودارضایی به دلیل بستری طولانی، پس از ان است که مناسب نیست! - اگر شما پیدا کردن چنین فاصل و پیچ و تاب، شما خواهد شد جنسی با وعده "تنها" پردازش! اما خواسته هایی که در هنگام لمس کردن افزایش می یابد! موتور روشن شد!!! - "اجازه دهید سینه هایم را لمس کنم"، "باسنم را به من نشان بده"، "حتی با دهانم"، نمی توانم ان را تحمل کنم و بگویم، "سارینا! - و التماس با نسل اول از Dogeza! - من نمی توانم ان را کمک کند، ان را فقط برای امروز ◆ و اتاق بیمارستان جنس! !! دوژزا دنیا رو نجات میده! شامل 2 قسمت دیگر.