- خواهر من فوق العاده مضطرب و پر سر و صدا با bracon شدید است! - خواهرم بیش از حد دخالت می کند و ناراحت است، بنابراین اگر من او را با یک نگرش شورشی دور کنم، او انقدر افسرده خواهد شد که گریه می کند و خود را در اتاقش قفل می کند و غذا نمی خورد. وقتی چاره ای نداشتم جز اینکه بگویم، "من به هر چیزی که می گویید گوش می دهم،" بعد از اینکه بسیار چسبنده بودم، مجبور شدم رابطه جنسی داشته باشم. - وقتی باهاش کنار اومدم و بارها و بارها واژن شلیک کردم، از شادی گریه میکردم. از حالا به بعد