(یک عشق جدی خودخواهانه برای 20 سال به دختر یکی از بستگان! ) به دلیل بیماری، او تصمیم گرفت به خانه خویشاوندش، عمو مایگا، که مدتهاست او را ندیده بود، برود. از سوی دیگر، عمو، که کلمات "من می خواهم با عمویم ازدواج کنم!!" را که توسط مای در کودکی منتشر شد، به یاد می اورد، هیجان زده بود که در نهایت در مورد ازدواج صحبت کند. با این حال، هنگامی که او می اموزد که مای با یک غریبه ازدواج کرده است، تمایل او برای انتقام منفجر می شود! - تجویز داروی مقوی غرایز جنسی که در خانه خواب بود و خیس خوردن ان را در لذت Kimeseku. مایعات بدن چکیدن NTR!