DASS-076: ما قویترینیم، مگه نه؟ همیشه خوابش رو میدیدم حتی زمانی که خورشید در صبح طلوع کرد، هر دو انها بزاق، دمای بدن و اب میوه عشق را همانطور که می خواستند درخواست کردند و یکدیگر را سرزنش کردند. ایچیکا ماتسوموتو Aoi Kururugi
We're the strongest, aren't we? I've been dreaming about it all the time. Even when the sun rose in the morning, the two of them asked for saliva, body temperature, and love juice as they wanted, and blamed each other. Ichika Matsumoto Aoi Kururugi
تو تنها کسی هستی که جلوی من هستی من تمام نفس، دمای بدن و او را می خواهم. بوسیدن در حالی که قدمت. برام مهم نیست کجاست لب های در هم تنیده قلب هایی که با هم ذوب می شوند دو نفر که همه چیز را در مورد لزبین ها می دانند، کار را فراموش می کنند و رابطه جنسی جدی دارند. به طور متناوب ضربه زدن به نوسان لگن بند و نگه داشتن ان. فوم ابری چکه می کند و ان را لیس می زند. -بیکون با صدف ! همیشه دوستت دارم، درسته؟ صبح، ظهر و شب، من زمان را فراموش کردم و یکدیگر را دوست داشتم، Ichika Matsumoto و Aoi Kururugi خودم. فقط عشق وجود دارد.