او چندین سال است که با همسرش مارینا ازدواج کرده است و شرکت طراحی که او اداره می کند به طور پیوسته در حال افزایش است و زندگی او قایقرانی صاف است. یک روز، هنگامی که من به زیردستم سوزوکی موعظه کردم، که در شرکت سست بود، داستان گرم شد و من گفتم که ازدواج مقرون به صرفه نیست، بنابراین عصبانی شدم و سوزوکی را به خانه ام دعوت کردم تا یک تجربه شبه زوج را به من بدهد. مارینا می خواست سوزوکی را سرگرم کند و به او اجازه دهد تا به طور کامل از خوبی زن و شوهر بودن لذت ببرند، اما از ان روز به بعد، رابطه بین این دو به طرز عجیبی منزوی شد.