[برادر زن و خواهر زن × اتاق مشترک ×unequaled] یک اتاق مشترک با برادرم که توسط ازدواج مجدد پدر و مادرم ساخته شده است! - وقتی یک روز صبح از خواب بیدار می شوم، لکه ای روی تخت دارم که یادم نمی اید و یک نانی چسبنده در میان پاهایم. - روز بعد، وقتی با ناراحتی در میان پاهایم بیدار شدم، کنار برادرم بودم! ما قراره خواهر و برادر باشیم! حتی اگر سعی کنید مقاومت کنید، از این احساس خسته خواهید شد. پس از عبور از خط بدون اینکه بتواند از چنگ برادرش فرار کند، او همچنان چشمان پدر و مادرش را می دزدد و رابطه جنسی دارد و به تدریج احساس می کند که به میل جنسی غیر قابل توقف برادرش با تشنج و انزال متصل است.