اینا از مردی مراقبت میکرد که به دلیل گرمازدگی در نزدیکی خانهاش قوز کرده بود. نام این مرد کامیا است و وقتی متوجه می شود که اینا کارمند اداره رفاه است، به او اعتماد می کند که بیکار است و درخواست کمک می کند. اینا، که در ابتدا دوست دارد از خودش مراقبت کند، نمی تواند او را تنها بگذارد و با او مشورت می کند، اما کامیا، که مهربانی او را برای مدت طولانی به عنوان یک لطف برای خود اشتباه گرفت، برای اینا شهوانی است.