شینیچی همسر و فرزند دارد، اما او از مادرش به عنوان جنس مخالف اگاه بود. من می دانم که این خوب نیست، اما من نمی توانم میل جنسی پر از من را سرکوب کنم. و یک روز، اگر در جایی که خانه نیست. این دو به خانواده های یکدیگر دروغ می گویند و در یک سفر چشمه اب گرم ملاقات می کنند. از انجا که می دانم این خوب نیست، خواسته های ازاد من منفجر می شود. اما من دیگر نمی توانم ان را نگه دارم ... در ابتدا، من با قرار دادن یک الت جنسی برای اولین بار در چند سال گیج شدم، اما خودم را فراموش کردم و خودم را به لذت تسلیم کردم ...