من برای اولین بار پس از چند سال پس از پیدا کردن کار به زادگاهم بازگشتم، اما ناگهان یک زن چاق و چله وابسته به عشق شهوانی در کنار جاده به من نزدیک شد. اگر فکر می کنید کسی است، انا است، یک دوست دوران کودکی! همچنین شادی و نوستالژی تجدید دیدار وجود داشت و ما دو نفر در خانه نوشیدیم. نمیتوانستم هیجانم را از تماس نزدیک او با حس فاصله صفر سرکوب کنم. - در حالی که احساس گناه در مورد رابطه با یک زن متاهل، من در مورد راحتی انا که مکیدن در جی پو من در حالی که پیوستن به بدن چاق و چله خود را slurped.