برای اولین بار پس از چند سال، به حومه شهر بازگشتم و در انجا متولد و بزرگ شدم. این یک حومه خالی است، اما من کسی را دارم که می خواهم ملاقات کنم. من همسر برادرم هستم... این شیزوکا است که همیشه دوستش داشتم. چرا با برادر بزرگم ازدواج کردم؟ واقعا میخواستم ازدواج کنم. ولی... دیگه امکان نداره اما من می خواستم به برادر زنم دست بزنم ... هلش دادم پایین