همه چیز با یک SOS از دوست پسرم شروع شد. یولیا، خواهش میکنم کمکم کن!» یک تماس تلفنی از کوجی، که در ناامیدی است. جایی که یولیا اورده شد، که بدون دانستن دلیل علامت غیر معمول به محل موعود رفت. ...... این یک خانه قمار تاریک بود که در ان جوانان بدهکار که می خواستند ثروتمند شوند، به سرعت اندام ها، اندام ها و حتی زندگی خود را برای قمار به خطر انداختند.