مای، که در کنار خانه زندگی می کند، زمان سختی برای ضربه زدن به شوهرش داشت و می توانست صدای گریه او را از طریق دیوار بشنود. - اما پس از یک مبارزه، همیشه یک صدای نفس نفس زدن در جنسیت اشتی وجود دارد. با این حال، من مای سان را دوست داشتم، که همیشه به شیوه ای متواضعانه و ملایم به من لبخند می زد. امشب هم همینطور... با این حال، وضعیت متفاوت از معمول بود، و هنگامی که من بیرون رفتم، مای را دیدم که با لباس های سبک بیرون انداخته شد. بازوانش را تنها در اغوش گرفتم و نمیتوانستم او را تنها بگذارم.