یک دوست دوران کودکی که در محله زندگی می کند ناگهان به اتاق من امد. اون اومد تا تکالیفش رو به من تحمیل کنه و پیشنهاد کرد که به جاش سینه هاش رو لمس کنم من از ناگهانی بودن و افسردگی بدون نزاع گیج شده ام. در ان زمان، او را دیدم که روی تخت غلت می زد و شلوارش در دید کامل بود. -نمیتونستم تحمل کنم و از پشت حمله کردم و بلافاصله زوبو - دیوانه در مورد احساس اول و تکرار پیستون ... طغیان ناگهانی. - هنگامی که من همچنان به تکان دادن باسن من چندین بار برای پنهان کردن انزال زودرس، دوست دختر من که من به تدریج تغییرات را دوست نداشت.