کانا، پرستار مسئول، که فکر می کرد او یک فرشته بی گناه و ملایم در یک کت سفید است. من تسلیم شدم وقتی فهمیدم که یک زن متاهل هستم ... من نمی توانستم باور کنم که من با ان دکتر که بیشتر از ان متنفر بودم رابطه داشتم ...! غیر قابل توجیه... نمیخوای همه از هم بپاشند، میخوای؟ بنابراین، برای یک هفته تا زمانی که از بیمارستان مرخص شدم، دستور دادم یک سرویس دهان بند با "بلع" مورد علاقه من! بلع پستانک، بلع گونزو، جرعه جرعه بلع، تجمع بلع، و بلع کامل سقوط ... -اگه به نوشیدن زامن ادامه بدی، من هنوز ازش خوشم میاد.