من به دلیل تغییر پرسنل به یک دفتر فروش محلی اختصاص داده شدم. از انجا که این یک داستان ناگهانی بود، من به طور موقت مجاز به زندگی در خانه یکی از بستگان در نزدیکی جایی که من اختصاص داده شد، و در انجا من پسر عموی من Reo، که من اغلب با زمانی که من کوچک بودم، برای اولین بار در مدت زمان طولانی ملاقات کردم. رو، که پس از طلاق به خانه پدر و مادرش بازگشت، تبدیل به یک زن بالغ با بدن جذاب چاق و چله شده بود. ان شب، ائو پیش من امد که شبها نمیتوانست بخوابد. از این روز به بعد، من یک ابزار برای پردازش میل جنسی او ساخته شده است که تمایل شگفت انگیز او را نشان داد!