"ماریا، شما در حال رفتن به مهر و موم شده،" الیس گفت: به عنوان او دستور داده شد برای جمع اوری اطلاعات غیر رزمی در میان شوک. - او با دقت از طریق دخمه پرپیچ و خم پیش می رود، اما بدن او شروع به حمله به miasma از nymphomania، و فقط به عنوان او در مورد عقب نشینی فکر می کند، او اثار ماریا را پیدا می کند. ورود به "اتاق شیطان" من خودم را در اینه بزرگی که در انجا بالا می رود می بینم. "شما مجبور نیستید ان را پنهان کنید، خواهر الیس، این چیزی است که شما واقعا هستید." [پایان بد]